داستانهای کوتاه

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

باد بی نیازی

عطاملک جوینی با نثری زیبا و تاثیر گذار، ناقل حکایتی از تسخیر بخارا به دست چنگیزخان است که موی بر تن آدمی راست می کند.چنگیز پس از فتح بخارا، حرمتی بر مسلمانی ننهاد و با اسب به مسجد جامع وارد شد.از پی ا داستانهای کوتاه...
ما را در سایت داستانهای کوتاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alishskyo بازدید : 192 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 22:52

پدر بزرگم مرد بزرگی بود

یادمه وقتی کوچیک بودیم ننه عبود زن همسایمون هر از گاهی میومد درخونمون و یه نامه دستش بود و به پدربزرگم میگفت: خدا پدرومادرتو بیامرزه من سواد ندارم این نامه پسرمه که کویت زندگی میکنه، میتونی برام بخونی داستانهای کوتاه...
ما را در سایت داستانهای کوتاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alishskyo بازدید : 181 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 22:52

خرید پیتزا از گوگل

مکالمه‌ای بین گوگل و یک فرد که قصد سفارش پیتزا را دارد در آینده ای نزدیک :کاربر: سلام، اونجا گوردان پیتزا هست؟گوگل: نه آقا، اینجا پیتزا گوگل هست.کاربر: یعنی شماره اشتباهی رو گرفتم؟گوگل: نه، این پیتزا داستانهای کوتاه...
ما را در سایت داستانهای کوتاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alishskyo بازدید : 218 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 22:52

یک گل نصرانی

مرحوم پدر بزرگم در تبریز این شعر را در کودکی برایم میخانددر تبریزِ ما ، این شعر بیش از ۱۰۰ سال در زبان هاستاصل شعر اینگونه است:سیصد گل سرخ؛ یک گل نصرانی…ما را ز سر بریده میترسانی؟ما گر ز سر بریده میتر داستانهای کوتاه...
ما را در سایت داستانهای کوتاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alishskyo بازدید : 193 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 22:52

گرگ قبرستان

رضاشاه سفری یک ماهه داشت به ترکیه. یکی از همراهان خاطره جالبی دارد: روزی در میان گفتگوها، یک مرتبه آتاتورک یکی از روزنامه های محلی را در دست می گیرد که راجع به اختلاس یکی از کارمندانِ یکی از وزارتخانه داستانهای کوتاه...
ما را در سایت داستانهای کوتاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alishskyo بازدید : 186 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 22:52

درخت سخنگو

سعدی علیه الرحمه می نویسد ؛ در سفرم به روستایی بزرگ برخوردم که هیچ کس در آن نبود ،به بیرون روستا متوجه شدم دیدم جماعت انبوهی بیرون بر تپه ای گرد درخت کهن سالی جمع اند.به آنان نزدیک شدم ،مشغول عبادت در داستانهای کوتاه...
ما را در سایت داستانهای کوتاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alishskyo بازدید : 197 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 22:52

آرشیو مطالب

پيوندهای روزانه

لینک دوستان

خبرنامه